بنشین کنار من که تنها نشسته ام

ببین نگاهم تا کجا تو را باور دارد

با من عاشق خلوت کن زیر باران

ببار چون من چون چشمانم

چون راهی که باز به باران نگاه بی انتهایم برسد

بگزار دمی با تو سخم بگویم

با تو بگزار درد دل عاشقم بگویم

بگویم که نور شب بی مهتابم چگونه گذشت

از منی که آسمانم به او سپردم

رفت و گذشت از روح عشق جویم

از بی پناهی محض و سکوتم

آه که چه ساده گذشت و ندید

که بر من ویران چه گذشت در نبودش!


بعد مدتها سلام...................